عشقولانه *عشق خاموش

عشق یاخیانت تنفر یا دوست داشتن

عشقولانه *عشق خاموش

عشق یاخیانت تنفر یا دوست داشتن

حضرت مهدی

:"دلم گرفته بود بچه ها که اول نشستم از تنهائی مطالبی را گفتم که یادم اومد که واقعا تنها نیستم بلکه یکی هست که نظاره گر من است وبه خاطرکارهایم چقدر دلش از دستم خون است برای همین فکر وعقل ودلم را روانه اقا کردم که مطلب پائین حاصلش شد درست است که بند وقافیه ندارد ولی گویند حرفی که از دل برون اید خوشست حالا اگه نظری دارید به من بدید کاری خوبی کردم اصلا در وبلاگم استفاده کردم یا نه یا حرمت شکنیست واز تو وبلاگ حذفش کنم

      یه روزی میاد من و پیدا کنه      *******      من و از بین بدا جدا کنه

      بگه این سینه زن وگریه کنه      *******      من و از بی راهی ها جدا کنه

یاابن العسکری

میگم تا که دلم اروم بشه         غرق وسوزو آه میشم تا که خریدارم بشه

میگن اقام مهربنه" نوکرا رو می خره             پس می رم دعا کنم تا که خریدارم بشه

مگه ما دل نداریم اقا مون و صدا کنیم             یاابن العسکری بگیم درددامون دوا کینم

مگه ما ارزوی کرببلا رو نداریم****            با یه مهدی گفتنم کرببلا رو بخریم

بیائید همه با هم دعا کنیم ********            برای ظهور اون توی قنوت دعا کنیم

از خدا طلب کنیم مهدی بیاد *******            تا که ما مهدیمون و نگاه کنیم

اگه اقا مون بیاد دیگه گدا ما نداریم **            دیگه حرفی به نام ظلم وفسادم نداریم

خدا کنه که زود بیاد دردامون بهش بگیم          خدا کنه نمیریم ومهدیمون نگاه کنیم

من خودم خوب می دونم که ادم گناهکارم      از همه مونده تر و از کاروان جا مونده ام

ولی مهدی رو قسم می دم به جونه مادرش       بگذره گناه من به حق خونه مادرش

میگن وقتی اون میاد اباد میشه باغ فدک          پر از سبزه وگل میوه میشه باغ فدک

ای کاش دلها آنقدر پاک و خالص بودند که دعا ها قبل از پایین آمدن دست ها مستجاب می شد ای کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد ای کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردن آن نیازی به شهامت نبود و ای کاش مهتاب با کوچه های تاریک آشنا بود و ای کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد ای کاش دوستی به قدر ی حرمت داشت که شکستنش به این زودی ها رخ نمیداد -ای کاش کسی درد دل مارو می فهمید به این راحتی ها مارو از خودش نمی رنجود-کاش می شد واسه حوس رفاقت ها رو نفروخت  

    تقدیم به او که هر چه دارم ز اوست

می خوام برم به جمکران..به پیش مهدی زمان

می خوام برم به پیش اون..تا که کنم وفا به اون

اخه دیگه این زمونه ...اصلا وفائی نداره

برای دیدن اقا..چشای ما سو نداره

می خوام برم گریه کنم .. به پیش او زجه زنم

تا که دلش بسوزه و..برای من دعا کنه

وقتی به فکر من باشه .. برام کمی دعا کنه

مطمئنم که این دله ..همش به عشقش می تپه

بازم می گم ای اقا جون..دوست دارم قد جهون

به من لیاقتی بده... شوم سگ شاه جهون

خدا من وافریده...تا که غلامیت وکنم

شبهای جمعه تو حرم..گریه کنان دعات کنم

درست این بیتای من ...اصلا با هم جور نمی شن

ولی بگم حرفه دله..مهم نیست هم قافیه شن


سعی کن چیزی را که دوست داری به دست بیاوری ،
وگرنه مجبور خواهی شد چیزی را که بدست آورده ای دوست داشته باشی