-
حقیقت تلخ
جمعه 3 آبانماه سال 1392 11:56
-
سرنوشت
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1392 01:11
-
خدا مواظبم باش
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 19:40
-
یا امام رضا
شنبه 4 خردادماه سال 1392 18:25
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA وقتی که میزند ان نقاره خانه ات.گویا که مست تو میشود ان دلداده ات وقتی که میرسد ان نغمه رضابرگوش..گویا که معتکف شده این دل به خانه ات بوی گلاب حرم بوی عرش خداست..این عرش خدا همان سنگ فرش رضاست Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA دل شکستم و میخوام به گنبدت هدیه کنم تو...
-
سنگ مزارم
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 20:01
بنویسید به روی سنگ قبرم که مرید حیدرم.. عاشق و دلداده مولا امیر عربم بنویسید جوان کام نرفت است ز دنیا کام او کامل شداست با دیدن کرببلا بنویسید که مجنون شده رقیه ام ... عاشق لعن مغیره و بنی امیه ام بنویسید به ذکر فاطمه حساس بود نوکر میخانه و کلب در عباس بود بنویسید ریشه چادر به دادش میرسد با دعای مادرش اخر به یارش...
-
شعر خودم
جمعه 25 اسفندماه سال 1391 02:32
نمدونم چی بگم سال نو تبریک بگم یا تسلیت به خاطر فاطمیه اصلا بذارید به شما عید تبریک بگم به امام زمان فاطمیه رو تسلیت بگم شعرو تقدیم میکنم به مشکی پوشا فاطمه با فاطمیه گل شود سال ما با فاطمیه نو شود قسمت روزی ما او میشود سال ما مشکی به تن نو میشود فقط دنبال اقدامی سریع ام که در اندیشه فرضی رفیع ام ضریح ات نو دم عید است...
-
قاصدک
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 21:26
وقتی نگاهش میکنم شاید نفهمد قاصدک آنگونه مستم میکند از خود بیخود قاصدک ای بال رنگین عشق من تو ناز کن از بهر من من که خریدارتوام پس ناز کن ای قاصدک زیباتر ازتوی خوی نیست عاشقتر از تو روی نیست اخر چه گویم وصف تو عاشق شدم ای قاصدک بالت برایم پر زند میکده را در میزند اخر بگو تو کیستی اسمت گذاری قاصدک مجنون ولیلی نیستی...
-
تقدیم به عاشقان دلسوخته
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1391 21:41
ولنتاینتو مبارک شعر ازخودم وتقدیم به شما چه شبهای که تا صبح. به یاد تو سپری شد. چه روزهای که اسم تو. واسه قلبم بهونه شد. تو میگفتی که میخواهم. عزیز خانه ات باشم چرا این گونه تورفتی که خانه بی تو خالی شد دلیل رفتنت شمع درونم بی بهانه اب میکرد چرا رفتی دلیلش را ؟خواب یا رویا نفهمیدم. چو عکست روی دیوار.. به نقاشی کشیدم....
-
بنویس
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 23:09
بنویس ای قلم مشکی غمگین بنویس بنویس از غم این سینه سنگین بنویس بنویس ای قلم قرمز من از دل خون بنویس لیلی ما خسته شده از مجنون بنویس کاسه مارا نشکسته لیلی جای کاسه دل ما را بشکسته لیلی بنویس ای قلم زرد پریشانی من بنویس از دل واز عشق پشیمانی من بنویس امده پاییز به باغ دل من دوری از فصل بهار است همه مشکل من اسمان را قلم...
-
علم یا ثروت
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 12:46
سالها پیش، یکی مرد دهاتی پسرش را پی تحصیل به یک حوزه ی علمیه فرستاد که با علم شود، عاقل و هشیار شود، مخزن اسرار شود، با همگان دوست شود، یار شود، همدل و غمخوار شود، خوب و بد زندگی و رسم ادب ورزی و اخلاص بیاموزد و فرزانگی و صدق و صفا پیشه نماید. پس از چند صباحی پسرک، شیخ شد و میوه ی بر شاخ شد و پخته شد و خام شد و باد شد...
-
نیمه شعبان
جمعه 16 تیرماه سال 1391 17:32
میلاد باسعادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج الله) برهمه دوستدارانش مبارک وتهنیت باد دروصف حضرت عشق نوشته هایی بر زبان جاری شد که امیدوارم مورد پسند حضرت دوست واقع شود. آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام. دردرس عشق من صف آخر نشته ام. یعنی نمیشودکه ببینم سحر رسید. درس غیبت کبری به سر رسید. یعنی نمیشود که بگوینداذن زیارت...
-
دوست خوبم خدا
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 12:49
با دیدگانی تار... می نویسم... برای تو و برای دل ! این دل تنگ و تنها... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم ..... تو هستی!.... در تار و پود لحظاتم.... اما ... اما..... سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده .. چشمانم را از من مگیر... بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو !.... تویی که مهربانترینی ......
-
داستان
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 23:57
شهادت مادر سادات حضرت زهرا(س) رو به همه دوستداران وشیعیان تسلیت عرض میکنم امیدوارم خدا به حق مادر سادات فرج امام زمان رو از سال به ثانیه مبدل بفرماید دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه هی میگم بنویسم هی میگم نه اخه نمدونم چی بگم فقط کم وکوتاه میگم دکترا میگن سرطان...
-
سلام بر مشهد سلام بر حسین
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 17:43
ایام شهادت ولی نعمت ما مشهدیها اقام علی ابن موسی الرضا(ع) بر همه عاشقان ودوستدارانش تسلیت باد ۱۵/۱۱/۱۳۸۹ ما که بچه مشهد یم قدر امام رو می دونیم حاجت این دلمون ز اقا زود میگیریم اقا مون مهر بونه با مهمو ناش اقامون حاجت می ده به زائراش اق ا این گنهکاره ساکن مشهد ولی دلش تو کرببلا ست قسم به مولامون علی اقا جون جوادت...
-
سلام به روی ماهتون
شنبه 8 دیماه سال 1386 22:38
یک سوال ؟؟؟؟؟؟ مردای قبل از تاریخ چگونه ازدواج می کردند ؟اینگونه!!!!!!!!!!!!!! تو همین کامنت نوشته بودم دارم عاشق میشم ولی چه زود عاشق شدم چه زود هم شکست خوردم. یعنی باورم نمیشه که کسی که تمام زندگی من شده بود کسی که خواب و رویای من شده بود تونست به همین راحتی من رو کنار بزند و به خاطر کمی محبت به سمت کسی دیگه کشیده...
-
عشق خودم
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 18:23
شکست خودم داستان عشقولانه خودم یه روز از روزای خدا که تازه مدارس باز شده بود من اتفاقی وناخواسته با یه دختر به نام عاطفه دوست شدم واز همون اول من به اون گفتم به هیچ عنوان ما به درد ازدواج با هم نمیخوریم پس در مورد ازدواج با من صحبت نکن .اونم قبول کرد ورفاقت ما شروع شد من دوسش داشتم نه اونجور که اون من رو دوست داشت...
-
یادم باشد......
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 18:05
قصه از کجا شروع شد.... از چت و میل شبونه.... از پی ام دادن تو روم و.....یه سلام عاشقونه....آن شدم به مهربونی....تا بگم با تو می چتم....تا بگم بمونی آنلاین....ای فرند لیست قشنگم......بازم آف عاشقونه....ایمیل های بی نشونه....این یاهو کاشکی ....همین جوری بمونه....بازم آف عاشقونه....ایمیل های بی نشونه.....این یاهو کاشکی...
-
حضرت مهدی
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 08:37
:" دلم گرفته بود بچه ها که اول نشستم از تنهائی مطالبی را گفتم که یادم اومد که واقعا تنها نیستم بلکه یکی هست که نظاره گر من است وبه خاطرکارهایم چقدر دلش از دستم خون است برای همین فکر وعقل ودلم را روانه اقا کردم که مطلب پائین حاصلش شد درست است که بند وقافیه ندارد ولی گویند حرفی که از دل برون اید خوشست حالا اگه نظری...
-
درد دل باشما
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1385 06:17
سلام اول از همه بگذارید که شعری که در پادگان گفتم برایتان بر روی وبلاگ بگذارم وشما هم با خواندن وارسال نظر من را خوشحال کنید نوشتم با صدائی از برگ انگور شدم سرباز گشتم از وطن دور بسوزد انکه سربازی بنا کرد جفا بر ما نکرد بر دختران کرد نگو شیروان بگو دروازه غم نگهبانی زیادو مرخصیش کم به خود گفتم که این طبل نظام است دو...
-
وصیت نامه پناهی
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 18:04
از خدا خواستم عادتهای زشت را ترکم بدهد . خدا فرمود:خودت باید آنها را رها کنی . از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد . فرمود: لازم نیست، روحش سالم است؛ جسم هم که موقت است . از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند . فرمود: صبر، حاصل سختی و رنج است. عطاکردنی نیست، آموختنی است . گفتم : مرا خوشبخت کن . فرمود: نعمت از...
-
شعرای خودم
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 11:55
در مورد ایدیم ایدی من ازادیه **رفیق تنهائیمه برا تنها نبودن تو خونه** میشنم پاش تا نشم یه دیونه وقتی قبض تلفن زیاد میاد بابا من ودعوا می کنه به من میگه ای دیونه میگه مگه اون چی داره که تو شدی یه دیونه میگم برا وقت بیکاری به کسی ربطی نداره میگه پسر معتاد شدی ول کن بابا تو خل شدی میگم خل نشدم یه عاشق تنها شدم اره اینم...
-
حکایت پند اموز
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 20:21
روزی مردی مستجاب الدعوه پای کوهی نشسته بود که به کوه نظری انداخت و از اونجا که با خدا خیلی دوست بود گفت: خدایا این کوه رو برام تبدیل به طلا کن . در یک چشم بر هم زدن کوه تبدیل به طلا شد . مرد از دیدن این همه طلا به وجد آمد و دعا کرد: خدایا کور بشه هر کسی که از تو کم بخواد . در همان لحظه هر دو چشم مرد کور داستان لوئیز...
-
شخصیت زن
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 20:19
ر مورد افرینش زن زن " ریحانه آفرینش " ، در طول تاریخ همواره مورد بحث و توجه بزرگان واقع گردیده و دیدگاه های مختلفی در مورد او وجود دارد . در مطلب ذیل مختصرا سخن بعضی از بزرگان در بیان جایگاه، مقام و ارزش زن ارائه گردیده است : رسول اکرم (ص) : بهترین متاع دنیا ، همسر شایسته است حضرت علی (ع) : دختر ، فرزندی است...
-
نصحیت
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 20:18
دنبال نگاهها نرو، چون میتونن گولت بزنن، دنبال دارایی نرو چون کمکم افول میکنه دنبال کسی برو که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره را روشن کرد. کسی را پیدا کن که تو را شاد کنه . ********************** ************* عشق چون پروانه ای دردست توست اگر سفت بگیری فرار خواهد کرد واگر سفت بگیری له خواهد...
-
عکس خودم.ودر مورد خودم
جمعه 11 فروردینماه سال 1385 20:16
سلام . سلامی به گرمی دستانم . دستانی که از شدت دوریت. سر از کویر در آورده . سلامی به زلالی اشکانم که گونه های کویری ام را سیراب میکند . سلامی به سیاهی چشمانم که سیاهی یادت را در آن گذاشتی. سلامی به لرزانی لبانم که از اشتیاق بوسه گرفتن هنوز گرم است . سلامی به تو به تویی که نه می شناسمت و نه تورا به خاطر میاورم . بلکه...