عشقولانه *عشق خاموش

عشق یاخیانت تنفر یا دوست داشتن

عشقولانه *عشق خاموش

عشق یاخیانت تنفر یا دوست داشتن

شعرای خودم

در مورد ایدیم

 

ایدی من ازادیه **رفیق تنهائیمه

برا تنها نبودن تو خونه**

میشنم پاش تا نشم یه دیونه

 وقتی قبض تلفن زیاد میاد

بابا من ودعوا می کنه به من میگه ای دیونه

میگه مگه اون چی داره که تو شدی یه دیونه

 میگم برا وقت بیکاری به کسی ربطی نداره

 میگه پسر معتاد شدی ول کن بابا تو خل شدی

میگم خل نشدم یه عاشق تنها شدم

اره اینم شده شده زنگیمون

 تا که بیاد تو ایدیمون یه همزبون

          **********

ایدیم شده غمخوارم

یارو یاورودلدارم

یار من شده این ازادی

چون که او هست همیشه در یادم

در پی یه دوست همیشه عطشانم

بازو در میون ایدیهاهنوز که من تنهایم

azadi_man2003 ** اینم ایدیم**

در مورد امام رضا

 

ما که بچه مشهد قدر امام رو می دونیم 

حاجت این دلمون ز اقا زود میگیریم 

ما که غرق گنهیم اینم که خوبم می دونیم

ولی اون مهربونه مار ومی بخشه می دونیم 

اقامون مهربونه با مهموناش 

 اقامون حاجت می ده به زائراش

اقا این گنهکاره ساکن مشهد ولی

 دلش تو کرببلا ست قسم به مولامون علی

اقا جون جوادت تسکرش و امضا بکن

تا بره دعا کنه بهره فرجه پسرت

اخه این جوری میگن این رفقا

دعا ها رد خور نداره تو کربلا

پس می رم دعا کنم تو حرمه امام رضا

تا که قسمتم بشه برم به سوی کربلا

البته اینم بگم تو این عالم عشقی دارم

عشق من رقیه خاتون دختره شاه جهون

غربت

چرا هیچ کس من و یاری نمی ده

چرا کسی به من محلی نمیده

چرا این دوستا من و رفیقشون نمی دونند

هر روزی من و به یک بهونه ای می رنجونند

کار من شده فقط غصه وغم

یک چشم اشگ وچشم دیگم ماتم

پس برم سر بزارم به قبرستون

که شاید مرگ منم  زودی بیاد به گورستون

ارزوی دلم اینه که بمونه غریبه

اشنا بمونه با این زمونه

اخه این زمونه هیچ وفائی نداره

لیاقت اشگای من و تو رو اصلا نداره

 

تنهائی

مگه من عاشق نبودم

 مگه من دوست نداشتم

مگه من تو رو همیشه

تو خاطرات نداشتم

چرا به دلم تو نا رو می زنی

قلبم ومی شکنی باز وسله مزنی

به خدا می رم پیش امام رضا نفرین کنم

ولی باز دلم نمی یاد" چون تو در یاد منی

ولی این رسمش نبود من و تنها بزاری

میون این ادما من وبی کس ویاور بزاری

 

دوستت دارم  

به روی گل نوشتم که دوستت دارم ""باد امد ان را پرپر کرد به روی سنگ نوشتم که دوستت دارم"""سیل امد وان را خرابش کرد به روی دستم هک کردم که دوستت دارم""دوست امد ان را پاکش کرد به روی شیشه نوشتم که دوستت دارم"""باران امدو شیشه را پاکش کرد اخری ماندم چه کنم به کی وکجا نویسم که دوستت دارم امد ندا به قلبم اینطور!!سینه را بشکافو به روی قلبت نویس که دوستش داری؟؟؟؟؟؟؟؟

حکایت پند اموز

روزی مردی مستجاب الدعوه پای کوهی نشسته بود
که به کوه نظری انداخت و از اونجا که با خدا خیلی دوست بود گفت: خدایا این کوه رو برام تبدیل به طلا کن.

 در یک چشم بر هم زدن کوه تبدیل به طلا شد.مرد از دیدن این همه طلا به وجد آمد و دعا کرد:

 خدایا کور بشه هر کسی که از تو کم بخواد.در همان لحظه هر دو چشم مرد کور

داستان لوئیز ردن زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس و نگاهی مغموم. وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست تا کمی خواربار به او بدهد. به نرمی گفت که شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند. جان لانگ هاوس، صاحب مغازه با بی اعتنائی نیم نگاهی اندااخت و محلش نگذاشت و با حالت بدی سعی کرد او را بیرون کند. زن نیازمند درحالی که اصرار میکرد گفت: آقا ... شما را به خدا قسم میدهم به محض اینکه بتوانم پولتان را می آورم. جان گفت که نسیه نمی دهد. مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می شنید به مغازه دار گفت: ببین این خانم چه میخواهد ... خرید این خانم با من. خوارو بار فروش گفت : لازم نیست ... خودم می دهم ... لیست خریدت کو؟ لوئیز گفت : اینجاست ... جان گفت : لیست ات را بگذار روی ترازو ... به اندازه وزنش هرچه خواستی ببر...! لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت ... همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پائین رفت ... خواربار فروش باورش نمی شد ... مشتری از سر رضایت خندید ... مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه دیگر ترازو کرد ... کفه ترازو برابر نشد ... آن قدر چیز گذاشت تا بالاخره کفه ها برابر شدند ... در این وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است ... کاغذ لیست خرید نبود ... دعای زن بود که نوشته بود : " ای خدای عزیزم ... تو از نیاز من باخبری ... خودت آن را برآورده کن " فقط اوست که می‌داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است . دعا بهترین هدیه رایگانی است که می‌توان به هر کسی داد و پاداش بسیار برد خدایا شکر...///./؟؟؟؟ 

 روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آن ها نگاه میکند.هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارندو تندتند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آن ها را داخل جعبه می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید، شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز می کرد،گفت: این جا بخش دریافت است و دعاها وتقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی ازفرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک ها یی به زمین میفرستند. مرد پرسید شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوندی را برای بندگان می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته بیکار نشسته است. مرد باتعجب از فرشته پرسید:شما چرا بیکارید؟فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستندولی عدهبسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافی است بگویند: خدایا شکر....؟؟؟؟؟>.... 

  در تعطیلات کریسمس، در یک بعد از ظهر سرد زمستانی، پسر شش هفت سالهای جلوی ویترین مغازهای ایستاده بود. او کفش به پا نداشت و لباسهایش پاره پوره بود. زن جوانی از آنجا میگذشت همین که چشمش به پسرک افتاد، آرزو و اشتیاق را در چشمهای آبی او خواند دست کودک را گرفت و داخل مغازه برد و برایش کفش و یک دست لباس گرمکن خرید. آنها بیرون آمدند و زن جوان به پسرک گفت حالا به خانه برگردانشالله که تعطیلات شاد و خوبی داشته باشی پسرک سرش را بالا آورد،نگاهی به او کرد و پرسیدخانم! شماخداهستید؟زن جوان لبخندی زد و گفت نه پسرم. من فقط یکی از بندگان او هستم پسرک گفت: مطمئن بودم با او نسبتی دارید 

 
 

شخصیت زن

 ر مورد افرینش زن

زن "ریحانه آفرینش" ، در طول تاریخ همواره مورد بحث و توجه بزرگان واقع گردیده و دیدگاه های مختلفی در مورد او وجود دارد.

در مطلب ذیل مختصرا سخن بعضی از بزرگان در بیان جایگاه، مقام و ارزش زن ارائه گردیده است:
رسول اکرم (ص) : بهترین متاع دنیا ، همسر شایسته است  

 

 حضرت علی (ع) : دختر ، فرزندی است مهربان ، مونس ، مددکار ، مبارک و مربی  

امام سجاد (ع) : بهترین ِ فرزندان شما دخترانند  

 امام صادق (ع) : دختر « حسنه » و پسر « نعمت » است ، حسنه ثواب و نعمت حساب دارد .
امام صادق (ع) : بیشترین خوبی در وجود زنان است .  

امام خمینی (ره) : از دامن زن است که مرد به معراج می رود  

. علامه اقبال لاهوری : زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ، نمونه عطوفت و چشمه عنایت است

لامارتین : منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود

 امرسون : تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است  

.شیلر » شاعر انگلیسی : هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است 

 ناپلئون : اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟

  آناتول فرانس : زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست .  

ویلیام شکسپیر : چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش  

گوته : زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است

برنارد شاو : زن شاهکار خلقت است

 

خودم****زن همدم وهمراه ویاور مرد در سختیها

 

                 

نصحیت

دنبال نگاه‌ها نرو، چون میتونن گولت بزنن، دنبال
دارایی نرو چون کم‌کم افول می‌کنه دنبال کسی برو که
باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز
تیره را روشن کرد. کسی را پیدا کن که تو را شاد کنه.

           **********************

                   *************

عشق چون پروانه ای دردست توست اگر سفت بگیری

فرار خواهد کرد واگر سفت بگیری له خواهد شد

           *********************

                ***************

بهترین دوست اون دوستی که بتونی باهاش رو یه

سکو بشینی وچیزی نگی ووقتی ازش دور میشی

حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی

           *********************

                **************

آدما مسه یک کتاب میمونن که تا وقتی تموم

 نشن برایه دیگران جذابن. پس سعی کن

 خودتو جلویه دیگران تند تند ورق نزنی

 تا زود تموم بشی برای اینکه وقتی تموم بشی

 مطمئن باش میرن سره یک کتابه دیگه

             ********************

                  ************

اینکه تموم عشقت را به کسی بدی تضمینی نیست

که اونم همین کار رو بکنه پس انتظار نداشته باش

فقط منتظر باش  عشق تو قلبش رشد کنه اگه

اینطور نشد خوشحال باش که در قلب تو رشد کرده

           

 

هروقت که دل کسی را شکستید روی دیوار

 میخی بکوب تا ببینی که چقدر دل شکستی
هروقت که دلشان را بدست آوردی میخی را

 از روی دیوار بکن تا ببینی که چقدر دل بدست آوردی
اما چه فایده که جای میخ ها بر روی دیوار می ماند

          

             Image hosting by TinyPic

اینم  یه نمونه خیانت در عشق

مهم نیست چند بهار در کنار هم زندگی کنیم باور کنید مهم این است

 که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی

 خیلی از ما خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم

 تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر

 را در چند ثانیه بگوییم ای کاش با خاطره ها زندگی نمیکردیم

                **********************

                        *************

         یادمان باشد از امروز خطائی نکنیم **
        گر چه درخود شکستیم صدائی نکنیم**
        یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند**
           طلب عشق ز هر بی‌سروپایی نکنیم

عکس خودم.ودر مورد خودم

سلام . سلامی به گرمی دستانم . دستانی که از شدت دوریت. سر از کویر در آورده . سلامی به زلالی اشکانم که گونه های کویری ام را سیراب میکند . سلامی به سیاهی چشمانم که سیاهی یادت را در آن گذاشتی. سلامی به لرزانی لبانم که از اشتیاق بوسه گرفتن هنوز گرم است . سلامی به تو به تویی که نه می شناسمت و نه تورا به خاطر میاورم . بلکه از امروز تنها بودن و به کوچه خیره شدن را به خاطر میاورم . دوستش دارم و میپرستمش   

با عرض خوش امد گویی به شما دوست عزیز

من محسن ۲۵/۲/۶۵ ساله از شهر مقدس مشهد فعلا با خانواده زندگی میکنم دیپلم کامپیوتر را گرفتم وبه خواربار فروشی مشغولم

ولی بگذارید از دل شکسته ام بگویم که نامردومانی تنها گذاشتن و رفتند

این دل شکسته من خیلی پره ولی نمی خواهم سر شما رو بدرد بیارم وبه غصه های شما غصه ای اضافه کنم

فقط چند بیت در مورد این نامردومان گفته ام وبعد از خواندن نظر هم بدهید تا من با امیدی بیشتر وبلاگم را طراحی کنم

 

مگه من عاشق نبودم

مگه من تو رو همیشه

تو خاطرات نداشتم

چرا به دلم تو نا رو می زنی

قلبم ومی شکنی باز وسله مزنی

به خدا می رم پیش امام رضا نفرین کنم

ولی باز دلم نمی یاد" چون تو در یاد منی

ولی این رسمش نبود م و تنها بزاری

 محسن سمیع زاده